یکشنبه 92 مهر 21 , ساعت 1:55 عصر
تو این رگبار پاییزی
داری اشکاتو میریزی
دلت رو دست کی خون کرد
که از داغش تو میسوزی
نمیشه گاهی آزادی
تا تو چنگال بیدادی
بزار این مرگ تو باشه
که عمری تکیه بر بادی
تو اون روزا که غم اومد
نشد یک بار ازش شی رد
نشد این دلخوشی آخر
تو رو بفرسته تا مقصد
بزار باشه,بزار وا شه
بزار دردا تو دل جا شه
کسی همدم نبود انگار
بزار قلب تو تنها شه
داری اشکاتو میریزی
دلت رو دست کی خون کرد
که از داغش تو میسوزی
نمیشه گاهی آزادی
تا تو چنگال بیدادی
بزار این مرگ تو باشه
که عمری تکیه بر بادی
تو اون روزا که غم اومد
نشد یک بار ازش شی رد
نشد این دلخوشی آخر
تو رو بفرسته تا مقصد
بزار باشه,بزار وا شه
بزار دردا تو دل جا شه
کسی همدم نبود انگار
بزار قلب تو تنها شه
نوشته شده توسط علی | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ